عاشق لحظه هایی هستم که چشمم اینور آنور دودو می کند.عاشق لحظه هایی هستم که گوشم تیز می شود ببینم چه کسی در مورد من چه می گوید. عاشق لحظه هایی هستم که خودم را می کشم، خستگی می دهم، خواری می دهم تا بقیه از من خوششان بیاید و به به و چه چه کنند، عاشق لحظه ای هستم که از بین چند نفر من می پرم وسط تا به پیرزن سبد به دست کمک کنم تا آفرین و احسنت بقیه را ببینم. امّاااااا،…
هیییچ جوابی که نمی شنوم، هیچ تعریف و تمجیدی که نمی بینم، هیچ فکر مثبتی که به ذهن کسی خطور نمی کند، هیچ دستی که برایم کف نمی زند، هیچ، برعکس بی محلی، بی توجهی، گاهی هم کاااملا عادلانه، خون دل خوردن، نیش زدن، کوچک کردن می بینم.
آاای حال میدهد! آی این حالم حال میدهد.عاشق این حال هستم.عاااشق قهر کردن و تو دهنی خوردن نفسم هستم.
آنوقت هست که یک نفس عمیق پاااک و خالصانه از ته قلبم می کشم.
قسمت دوم این حدیث را دوست دارم، چرا که گویای آن حال کذایی من است:
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس به خدا وابسته باشد، خداوند همه ی کارهای او را کفایت می کند و از جایی که فکرش را نمی کند روزی اش را می رساند و هر کس به دنیا وابسته گردد، خداوند او را به دنیا وامی گذارد.
واقعا عالـــــــــــــــــــی بود.
بسیار پندآموز بود.
عالی شما هستید بانو.
ممنونم از حضورتون
چقد خوب بیان کردین دوست عزیز تشکرازشما
.تشکر از شما بانوی عزیز. لطف دارید.
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات